گاه دلتنگ می شوم دلتنگ تر از همه ی دلتنگی ها، گوشه ای می نشینم و حسرت ها را می شمارم و باختن ها را... و صدای شکستنها را... و وجدانم را محاکمه می کنم؛ من کدامین قلب را شکستم و کدامین امید را نا امید کردم و کدامین، احساس را له کردم و کدامین، خواهش را نشنیدم و و به کدام دلتنگی خندیدم، که این چنین دلتنگم...
شــبا وقـــتی که بیــداری .. خــــــدا هـــم با تو بیداره
تا وقـــــتی که نــخوابی تو .. ازت چش ور نمیداره
خـــدا میبـــینه حالــت رو .. خدا میـــدونه حسـت رو
از اون بالا میــــــــــاد پایین .. خدا مـــیگیره دسِت رو
خدا میــــدونه تــــو قلبت .. چه اندازه تــــــو غم داری
خدا میـــدونه تــــــــــو دنیا .. چه چیزی رو تو کم داری
خدا نزدیک قلب توســـــت .. با یک آغــــــــوش وا کرده
نذار پلکهــا تــــو روی هم .. اگـــــه قلبت پـــــره درده
خدا رو میشه حسش کرد .. توی هر حالی که باشی
فقـــــــــط باید تو با یادش .. توی هر لحظه همراشی